سلام 🙂👋 ؛ سهیل صمدزاده هستم. فکر می‌کنم، ۱۳۷۵ مجله‌های کامپیوتر رو جمع میکردم، اون موقع کامپیوتر هم نداشتم ولی تمرین‌های مجله‌ها که در حد ساختن یک چیزی با HTML بود رو روی کاغذ می‌نوشتم – بله کدهای HTML رو روی کاغذ مینوشتیم! – و برای مجله می‌فرستادم! به این امید که ماه بعد در یکی از ستون های مجله، اونها رو چاپ شده ببینم!

گمان کنم حدود سال ۷۶ بود که کامپیوتر دار شدم! یک پنتیوم پرو ۶۸۶! چند سالی سرگرم شبکه و اینکه کامپیوترها چطور با هم صحبت میکنند بودم. اون موقع وب به این شکلی که الان هست وجود نداشت، بجاش چیزی بود به اسم گوفر و شبکه های دوست‌داشتنیِ BBS!

علاقه‌ام به گرافیک و عطشم به برنامه‌نویسی من رو با محصولات مالتی‌مدیا آشنا کرد. اون زمان دیسک‌های مالتی‌مدیا که شرکت‌ها و محصولات‌شون رو به شکل تعاملی معرفی میکرد، چیزِ مدرنی بود! ماکرومدیا فلش، دیرکتور با اون زبان دوست‌داشتنیش لینگو، چیزهایی بود که مسیر حرفه‌ای من رو ساختند!

جاوا، ASP و PHP دنیاهای جدیدی بود که بعدها تجربه کردم! سی‌دی‌های مالتی‌مدیا با عمومی‌تر شدن وب، از رونق افتاده بود و من همون کارها رو این بار در فضای وب انجام میدادم. جاوااسکریپت و روبی، زبانهایی بود که بعدها تجربه کردم.

از جایی به بعد متوجه شدم، چیزی که به من در دنیای دیجیتال انگیزه میده، چطوری کارکردنِ نرم افزارها نیست بلکه چطوری ساخته شدنشونه! اینکه چطور یک تعدادی متخصص، با هم و در کنار هم کار میکنند تا محصولات دیجیتال خوبی که در اطرافم میدیدم، ساخته بشن! اینطوری بود که در فضای متدلوژی‌های توسعه نرم‌افزار، مدیریت پروژه و تیم‌سازی، رشد کردم و یاد گرفتم! از دنیای تاریک و سرد تیلوریسم، روشهای آبشاری و RUP با کلی تجربه گذشتم و با متدهای مدرن‌تر توسعه نرم‌افزار مثل RAD، XP، اسکرام و به طور کلی تفکر اجایل آشنا شدم. از اون به بعد با تیم ها و شرکت‌های زیادی به عنوان مربی، مدیرمحصول و مشاور کار کردم.

اُفود؛ کاربِرد؛ پیود؛ مانو؛ تحلیلگر امید؛ غدیر؛ داتین؛ آریاساسول؛ دانرو؛ دارت؛ علی‌بابا؛ خدمات رایانه امید؛ بانک سپه و …


من چه کار میکنم؟

در نقش مربی چابک به تیم‌ها، مالکان محصول، لیدرها، اسکرام‌مسترها، مربی‌ها و مهندس‌ها کمک می‌کنم تا با استفاده از تجربه‌هایی که در هر دو دنیای چابک و غیرچابک دارم، تصمیم‌های بهتری بگیرند، سریعتر یاد بگیرند و در نهایت بتونند محصولات کیفی‌تر، ارزان‌تر و مرغوب‌تری بسازند.

در نقش مدیریت محصول و راهبری تیم‌ها، تلاش میکنم افراد به لبه‌های رهبری و خودسازماندهی خودشون نزدیک بشن و همونجا بمانند! با من، بجای اینکه تصمیم‌های محصولی توسط یک فرد گرفته بشه، محصول توسط کل تیم و با یک ادراک جمعی راهبری میشه. تجربه بهم ثابت کرده که حس مالکیتی که با عادت های خوبِ فنی احاطه شده باشه به بهینه ترین تصمیم‌ها منجر خواهد شد. من این روش که «مدیریت محصول جمعی» هست رو دوست دارم و ازش بیشتر خواهم نوشت.

تمایز من؟

بیش از ۱۸ سال تجربه در توسعه نرم‌افزار، کارتیمی، مربی‌گری تیم‌های مختلف، مشاوره و راهبری محصول، به من روش‌های متنوعی برای بهینه و چابک کارکردن یاد داده. تجربۀ زیسته من در پروژه‌های نرم‌افزاری تحت متدهای غیرچابک و سنتی، گرچه کمی سخت ولی درنهایت به من آموخته که دست‌کم چه روش‌هایی کار نمی‌کنند. با تکیه بر اینکه چه چیزهایی کار نمی‌کنه، تلاش میکنم روش هایی رو پیدا کنم که کار میکنند و اگر نتونم پیدا کنم، اون‌ها رو میسازم!


بیشتر کارهام رایگان هستند، ولی قهوه انگیزه رو بالا نگه میداره! 😊