کمی پیش در جمعی در مورد محصول و چه کنیم بهتر بشه صحبت میکردیم! با کمک ماتریس رقبا متوجه شدیم، بازار را نه با رقابت مستقیم و نه حتی به یک رقیب غیرمستقیم، بلکه به شبیخونِ یک “رقیب مخفی” واگذار کرده ایم! این رقیب مخفی، فیچرهای بسیار مشابه محصول ما داشت ولی قطب دیگری از بازار رو پوشش میداد! اونها با یک حرکت سریع و تغییر در استراتژی مارکتینگ، کاربران زیادی رو از ما گرفته بودند!
یکی از هنرها در مدیریت محصول تصریحِ تلویحات هست! تو دنیای طراحی بهش میگن:
Making the implicit explicit.
این روش کمک میکنه مقدار زیادی از بایاس های ذهنی از بین بره! مدیران محصول باید مجهز به ابزارهای انتقال کانتکست باشند. به نظرم شغل یک محصول‌چی، تنظیم بکلاگ نیست، اون رو هوش مصنوعی هم الان میتونه انجام بده؛ شغل اصلی، انتقال کانتکست به درون تیم و مراقبت کردن از اینکه چگالیِ درک از محصول، در اتمسفر تیم در حد خوبی باشه و افت نکنه!
🔹 کانتکست محصول: ما کی هستیم؛ چه میکنیم و اطرافمون چه میگذره!
بدون این تلاش، در حصارِ سوگیری‌های خودمون محبوس میماندیم و احتمالا دشمن مخفی رو پیدا نمیکردیم! یک هدیه بالقوه هم از این آنالیز گرفتیم؛ یک گروه در بخش بی‌رقیب که به شکلی بالقوه میتونستند شریک تجاری خوبی برای ما باشند! گروهی که محصولشون شبیه محصول ما نبود ولی بخشی از کاربران ما از اونها یک سرویس خاص و گرانقیمت میگرفتند!
این ماتریس رقبا، کاربردهای زیادی داره، وام‌های زیادی هم ازش گرفته شده! گونه های پیچیده‌ترش رو میشه در ابزارهای استراتژی اقیانوس آبی دید. ما در فضای تاکتیکیِ جدیدی یعنی فیچرهای محصول ازش استفاده کردیم، در سطوح بالاتر مثل استراتژی و حتی مارکتینگ هم میشه ازش بهره برد.
💡 به عنوان نمونه ChatGPT برای گوگل یک تهدید مخفی خطرناک محسوب میشه؛ احتمالا اگر بخواید بدونید چطور لکه قهوه رو از روی لباس پاک کنید یا چطور یک قرارداد ساخت و ساز ملک ایمن ببندید، دیگه به گوگل سر نخواهید زد یا دست کم اولین انتخابتون گوگل نیست! این ابزار فیچرهای بسیار مشابه به گوگل‌سرچ داره ولی مستقیما با گوگل رقابت نمیکنه! با کمی چرخش در محورهای بیزنسیش میتونه رقیب خطرناک و بی سر و صدایی برای سرچ گوگل باشه!
دیدگاهتان را بنویسید