چرخۀ نیاز در اسکرام

چرخۀ نیاز در اسکرام

در چابک‌سازی‌های ناقص و کج‌وکولـۀ سازمانی، بخصوص در مقیاس‌های بزرگ، گاهی دیده می‌شود که همان سیلوهای سنتی (واحد تحلیل، واحد طراحی، واحد …)، همچنان ولی این بار با نام و نشانی مدرن به حیاتشان ادامه می‌دهند. گویی ذهن واحدسازِ بشر، در کنترل کردن این عطشش ناتوان است. مثلاً در ساختار جدید، «واحد تحلیل» سابق به «تیم محصول» یا از آن هم بدتر، «تیم مالکان محصول!» تغییر نام می‌دهد! این پدیده احتمالاً از آنجا سرچشمه می‌گیرد که تغییر دادنِ نام و نشان‌ها، بسیار ساده‌تر از تغییر منش‌ها و روش‌ها است. البته تغییر دادنِ نام و نشان‌ها همواره مفیدند، به شرطی که مقصد و مقصود نباشند!

مشاهده دوم از سری مشاهدات لارمن صراحتاً به این موضوع اشاره‌کرده است:

«پیرو مورد شمارۀ (۱)، هرگونه ابتکار برای تغییر به شکلی تقلیل خواهد یافت تا معنای اصطلاحات جدید، مترادف با همان وضع فعلی، بازتعریف یا چندپهلو شوند.»


از توضیح این واضحات و مقدمه که بگذریم، اما پسِ پشتِ این کج شکلی و کج‌فهمی، خطر جدی‌تری در کمین چابک‌اندیش قصه ما نشسته است. در هر فرایندِ نقش‌محورِ مبتنی بر تعامل، درک صحیح از «چرخۀ نیاز» بسیار اهمیت دارد. اهمیتش آنجا بیشتر نمایان می‌شود که بدانید حتی می‌توانید چابکی خود را با آن محک بزنید.

چرخۀ نیاز در یک سازمان چابکِ اسکرامی اینگونه است که:

  • سازمان به مالک محصول نیاز دارد.
  • مالک محصول به اسکرام‌مستر نیازمند است.
  • اسکرام‌مستر برای نگهداری چابکی به پشتیبانی سازمان نیاز دارد.
  • مالک محصول به تیم توسعه نیاز دارد.
  • تیم توسعه برای چابک بودن و ماندن، به اسکرام‌مستر نیازمند است.

چرخۀ نیاز، همان‌طور که از نامش پیداست، ترسیم‌کنندۀ ارتباطات مستقیم و کلان است. بدیهی است تمام اجزای سیستم به‌واسطه همین ارتباط‌های یک‌به‌یک، به‌صورت غیرمستقیم هم به هم وابسته و نیازمند هستند. مثل نیاز غیرمستقیمِ تیم توسعه به سازمان و بالعکس.

اما مهم‌ترین و پر مناقشه‌ترین جزء این پنج ارتباط، «نیاز مالک محصول به تیم توسعه» است. منظومۀ چابک‌سازی‌های کج‌وکوله تحت تاثیر نیروی جاذبه‌ای مرموز به مرور به سویی متمایل می‌شود که گویی این تیم توسعه است که به مالک محصول نیازمند است. اینکه مالک محصول همچون مادر یا پدری سالار و دلسوز، تأمین‌کنندۀ نیاز اساسی یعنی خوراکِ (بخوانید داستان کاربر) تیم توسعه است و مانند نگهبان پرندگان باغ هر از گاهی تکه‌ای نان (بخوانید آیتم بک‌لاگ) را آماده و به درون قفس پرندگان (بخوانید اسپرینت) پرتاب می‌کند!

درواقع جهت پیکان در این نیاز کاملاً معکوس است. مالک محصول است که در تمام مراحل کارش به تیم توسعه وابسته که هیچ، نیازمند است! درک این چرخه و سرمایه‌گذاری بر روی چنین تغییر دیدگاه‌هایی، آنچه ناموفق‌ها از آن بی‌بهره‌اند را به شما هدیه خواهد کرد: فرهنگ چابکی!

👋

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *